سه‌شنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۸۵

آذربایجان و ایران

آذربايجان بدون ايران و ايران بدون آذربايجان بي معناست
 
آذربايجان براي ملت ايران به عنوان خطه اي بزرگ پرور و دلاورخيز شناخته شده است که در تاريخ گذشته و معاصر کشور ايران نقش اساسي در تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و ديني داشته و دو انقلاب مشروطيت و انقلاب اسلامي ريشه در آذربايجان و به ويژه نقش آفريني شهر کهنسال آن تبريز دارد. قرار گرفتن در سر ايران و نزديکي به اروپا و آسياي ميانه و قفقاز و کشورهاي عربي بر موقعيت ممتاز آن در محافل بين المللي و سياسي افزوده و به دليل رسميت يافتن مذهب شيعه اثني عشري در جهان اسلام همواره پايگاه دفاع از اسلام بوده و از آن روز که شاه اسماعيل صفوي سلسله صفويان را در تبريز بنيان نهاد و علاوه بر رسميت دادن به مرزهاي ايران خطبه شيعه را نيز درست در بيستم اسفند 1502 ميلادي يعني 504 سال پيش در مسجد جامع تبريز خواند، در واقع اولين حکومت رسمي شيعه را در ايران بنيانگذاري کرد. مهمترين ويژگي مردان و زنان اين ديار، دفاع از اسلام راستين و يکپارچگي ايران عزيز بوده که برگ برگ تاريخ آن گواه است. روزگاري نه چندان دور 3/2 صنعت و تجارت و بازرگاني ايران متعلق به آذربايجان بوده است و در سال 1300 شمسي به تنهايي 50 درصد تجارتخانه ها و واحدهاي توليدي ايران در تبريز بدست تجار و بازرگانان خوشنام راه اندازي شده بود و امروز بازار تبريز به عنوان بزرگترين مجموعه بهم پيوسته و سازه آجري جهان با 6500 مغازه سنتي نشان آن است. افول آذربايجان با آغاز حکومت رسمي پهلوي در سال 1305 شمسي آغاز شد و رضاخان به دليل دشمني با اسلام راستين و مذهب شيعه آذربايجان را مورد غضب قرار داد و به بهانه يکسان سازي فرهنگي به مخالفت با زبان ترکي آذربايجاني پرداخت و در زوال و محدود کردن آن کوشيد و براي کاستن از نقش آذربايجان در کشور دست به هر کاري زد

بدون نظر