چهارشنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۷

بدون نظر

اعدام و زندان را متوقف کنید !



فرزادکمانگر ، معلم کاميارانی ، با 12 سال سابقه ی تدريس ، عضو هيئت مديره انجمن صنفي معلمان کامياران ، عضو شوراي نويسندگان ماهنامه فرهنگي - آموزشي رويان ، عضو هيئت مديره انجمن زيست محيطي کامياران ( ئاسک ) و از اعضاي مجموعه فعالان حقوق بشر درايران است.فرزاد ، در مرداد ماه سال 1385، بدون هرگونه اتهامي ، دستگير و در زندانهاي اوين و رجائي شهر تهران و بازداشتگاه هاي اطلاعات کرمانشاه و سنندج ، تحت شديد ترين شکنجه هاي جسمي وروحي قرار گرفت که شرح آن در رنج نامه ی او مکتوب است . در پانزدهمين ماه بازداشت ، دردادگاهي غير علني و مغاير با قانون که فقط 7 دقيقه به طول انجاميد ، این معلم نازنین عليرغم تبرئه از تمامي اتهامات نارواي پيشين ، نه تنها آزاد نگرديد ٬ بلکه بدون هرگونه سند و مدرکي به عضويت در يکي از گروههاي معاند نظام متهم گرديد و مجرم شناخته شد و به دلیل جرم ناکرده ، محکوم به اعدام شد .صحبت از آزاد مرديست که نه کوه را ميتوان به استقامتش تشبيه نمود ، نه خورشيد را به نورافشانيش و نه دريا را به بيکرانگي اش . با اين همه ، بالا نشينان ، تيشه ميزنند قامت کوه را و پنهان ميکنند پنجره خورشيد را تا در همين سياهي ها ، مدفون کنند دريا را در کام خشک زمين .مگر ميشود بر دامنه کوه نشست و فرو ريختنش را تماشا کرد ؟ مگر مي شود در سياهي ماند و خورشيد را ازياد برد ؟ مگر مي شود کوير را طي کرد بي آنکه اميد رسيدن به دريا باشد؟ نه ، نميشود . مانيز از بین می رویم زير بار فرو ريختن کوه ، گم مي شويم در شبهاي تاريک و بلند بي فردا و هلاک مي شويم تشنه در امتداد سراب . بايد فکري کرد براي او ، براي من و براي ما .با تو هستم . تویی که هنوز مي توان ديد بيداري وجدانت را در رد اشکي که بر گونه هايت هميشگي است ، در فريادي که بر سکوت معنا دار نوشته هايت طنين انداخته و در دستاني که با تمام جراحت هايش باز هم دستان نيازمندان را به گرمي مي فشارد .فرزاد ، مردي ازتبار باران ، محکوم به مرگ است . بر ماست که خاموش ننشينيم و همچون هميشه يکصدا فرياد شويم . روز 12 ارديبهشت ، بهانه زيبائي است براي دوباره يکي شدن . بيائيد يکدل و يکزبان با اعلام اين روز به نام روز " همبستگي با معلم رنجديده فرزاد کمانگر " حمايت خود را از اين آزاد مرد به نمايش بگذاريم وتا لغو حکم اعدام وي ، از پاي ننشينيم ....بي شک ٬ هيچکداممان روز 10 بهمن را از ياد نبرده ايم . روزي که وبلاگ نويسان ايراني در يک اقدام هماهنگ و قابل تحسين اسم وبلاگ خود را به "10 بهمن روز همبستگي با دانشجويان زنداني " تغيير نام دادند و اين اقدام باعث شد که دانشجويان زودتر آزاد شوند . حال يک بار ديگر به حمايت شما عزيزان نيازمنديم و اين بار براي همبستگي با معلم دربند فرزاد کمانگر . از همه شما دوستان عزيز مي خواهيم که حمايت خود را از ما با گذاشتن کامنت در وبلاگ اعلام داريد تا حمايت شما از ما در وبلاگ اعلام شود. روز 12 ارديبهشت (روز معلم ) را روز همبستگي با فرزاد کمانگر مي ناميم و از همه وبلاگ نويسان آزادي خواه و آزادانديش مي خواهيم براي حمايت از فرزاد در اين روز اسم وبلاگشان را به " 12 ارديبهشت روز همبستگي با فرزاد کمانگر " تغيير نام دهند . باشد که در طی این حرکت ستودنی عزیزی از بند رها گردد و به آغوش خانواده باز گردد .
دوازد اردیبهشت روز همبستگی با فرزاد کمانگر
http://12ordibehesht87.blogfa.com/


زندان پاسخ هیچ اندیشه ای نیست !

سال هزار و سیصد و هشتاد و هفت را در حالی آغاز کردیم ٬ که امید به برقراری شرایطی مطلوب برای فعالیت همه ی گروه ها و اشخاص در عرصه های اجتماعی ٬ سیاسی ٬ زنان و کارگران در ایران داشتیم . افسوس که از همان ابتدای سال دریافتیم این سال نیز سالی سخت برای فعالین در همه ی زمینه ها خواهد بود . دستگیری خدیجه مقدم از فعالین زنان و احضار گروهی دانشجویان دانشگاه های مختلف ٬ بی خبری از وضعیت نامعلوم پیمان پیران ٬ علی کانتوری ٬ فرهاد حاجی میرزایی فعالین چپ و ادامه ی نگهداری غیر قانونی احمد قصابان ٬ مجید توکلی و احسان منصوری سردبیران نشریات دانشجویی دانشگاه امیرکبیر و در پایان ٬ تأیید احکام آنان ٬ شواهدی بر این مدعاست و امروز نیز صدور حکم دور از انتظار عابد توانچه مبنی بر تحمل هشت ماه حبس تعزیری از سوی او ٬ ما را بر آن داشت تا با کار گروهی و حمایت از این فعال سیاسی از اجرای حکم وی جلوگیری کنیم . در این راه دست همه ی دوستداران بشریت ٬ آزادی خواهان و برابری طلبان را سخت می فشاریم و باور داریم که اگر زنجیر وار و پشت به پشت هم در مقابل این حکم ایستادگی نکنیم ٬ رسالت بشردوستانه ی خود را فراموش کرده ایم . اینک هنگامه ی پشتیبانی از عابد توانچه است . با فرستادن ای ـ میل و اعلام حمایت خود ٬ ما را یاری کنید .
عابد توانجه را زندانی نکنید
http://sostavanche.blogfa.com/

Save Akram From Execution

سه‌شنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۷

بدون نظر

درخواست کمک برای نجات جان یک زن محکوم به اعدام

زني يا انساني در انتظار اين است كه زندگيش توسط چوبه اي دار به پايان رسد - گويا ما انسان ها تا زماني كه هم نوعمان به كمك نياز دارد او را نمي بينم ولي بعد از مرگ براي او ارزش قائل مي شويم و شروع مي كنيم به اعتراض به اجراي حكم اعدام - بارها ديده ايم كه چگونه دوستان و هم نوع هاي ما را كشته اند ولي دريغ از عبرت گرفتن
هر كدام از ماها 1000 تومان به اين زن كمك كنيم زندگي كه براي هر انساني مقدس است را براي او دوباره زنده مي كنيم 60000 ايراني فقط 1000 تومان كمك كنند يك زندگي از اعدام باز مي گردد و يك انسان اعدام نمي شود بجاي تعصباتي كه در مورد ايران داريم اي كاش به فكر انسان هاي هم نوع خود باشيم .
من هم ايراني هستم ايران برايم با ارزش هست ولي جان انسان ها هم برايم با ارزش هست و در قبال آن هر كمك و هر كاري مي كنم
حكم اعدام اكرم مهدوي را متوقف كنيد
اکرم مهدوی، زنی که در سال 82 به کمک یک مرد دیگر شوهر 74 ساله خود را که نزدیک به 50 سال از وی بزرگتر بوده به قتل رسانده با تأیید حکم صادره در دیوان عالی کشور و ارسال آن جهت استیذان رئیس قوه قضاییه در معرض اعدام قرار دارد.


وی در نامه ای که اخیراً منتشر کرده جهت پرداخت دیه و رهایی از اعدام درخواست کمک نموده است. متن نامه به شرح زیر است:


باسلام و احترام

احتراماً بدین وسیله به استحضار می رسانم اینجانبه، زندانی، "الف.م"، 32 ساله به اتهام قتل شوهر 74 ساله ام مدت چهار سال و نیم در زندان اوین بسر می برم. آنچنانکه شنیده ام اوایل سال 87، اجرای حکم اعدام را در پیش رو دارم.

شاکیان پرونده ام شرط گذاشته اند که با دریافت مبلغ 60 میلیون تومان، رضایت خود را اعلام کنند. اما من و خانواده ام فاقد استطاعت مالی برای پرداخت این مبلغ به شاکیان هستیم و نمی توانیم این مبلغ را تهیه نماییم. دارای یک دختر 17 ساله هستم و همچنین دچار بیماری صرع می باشم . دخترم اکنون مشغول به تحصیل بوده و نیاز زیادی به حضور مادر دارد. اما متاسفانه در این مدت فقط یک بار توانسته ایم همدیگر را ببینیم. دخترم به کسی جز من نمی تواند اتکا کند و با مرگ من، تکیه گاهش را از دست خواهد داد.

لذا خواهشمندم چنانچه در توان و امکان مالی شما مردم عزیز باشد، برای زنده ماندن این حقیر کمک مالی نمایید.

با احترام

میم. الف

جهت جمع آوری کمک برای پرداخت دیه این زندانی و از آنجا که به شناسنامه وی دسترسی وجود ندارد، شماره حسابی توسط وکیل وی افتتاح شده است.

شماره 0302917750001 حساب سیبا نزد شعبه مبارزان بانک ملی، به نام وکیل پرونده، مینا جعفری آماده دریافت کمک های انسان دوستانه به منظور نجات جان این زن است.