چهارشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۷

ياري اندر کس نمي بينم ياران را چه شد.

ببین تمام شد !
صبح که میام مغازه سایت ها رو چک می کنم ،
خودسوزی یک زن
اعدام 10 مرد
حکم سنگسار یک زن
حمله به دانشجویان
بازداشت دوستانمون
حمله به فرزندان ملت
خودسوزی جلوی خانه ملت ( مجلس )
کشته شدن یک خانواده بدست پدر
از چی بنویسم ؟!؟!؟!
بعد بهترین وبلاگ حقوق بشری باید جایزه بگیره بخاطر بدبختی مردم !
آخرین مطالب و حرفای رفیق و همرزم عزیزم کاوه هست که برام نوشته بود و باعث شد من بسیار ناراحت بشم ، واقعا چرا ما انسانیت رو کشتیم ؟
کجاست انسانیتی که همه از اون حرف می زنن ؟
کوش اون محبتی که باید وجود داشته باشه ؟
این برابری و برادری هست ؟
چرا بلد نیستم یکی باشیم و برای یک هدف بجنگیم ؟
چرا وقتی به قدرتی نه پایدار می رسیم همه سعی داریم دیگران رو سرکوب کنیم ؟
چرا ماهای که مدعی آزادی هستیم آزادی دیگران رو سلب می کنیم ؟
وبلاگ قاصدک وبلاگی که سالهاست با اون انس گرفتم و نوشته های برادر عزیزم رو تو اون می بینم دیگه خاموش شد بخاطر چی ؟ بخاطر اعتراض به همین آدمهای که انسانیت رو هم زیر سوال بردن ! مادر رفیق و همرزم عزیزم احمد سراجی موقعی که تو بدترین شرایط داشت زندگی می کرد فوت کرد کسی نبود به این مبارز و دلاور دلداری بده ! این رفقای من همه خودشون رو فدای اعقایدشون کردن ولی دارن نابود میشن برای اینکه بخاطر آزادی من و تو جنگیدن و مبارزه کردن ؟ تا کی باید پشت این انسان های آزاده رو خالی کنیم ؟
من دلم آزادی می خواد ولی بدون تجاوز به حقوق و حریم دیگران
من دلم شادی می خواد ولی بدون ناراحت کردن و رنجش دیگران
من دلم ...
ببین تمام شد
برای انسانیت و دفاع از حقوق انسان ها مسابقه برگزار می کنیم !
برای آزادی خودمون دیگران رو در بند می کنیم !
برای برابری دروغی دیگران رو له می کنیم !
برای عقیده ها و تفکرات به تن انسان ها شلاق می زنیم !
برای مطیع ساختن انسان ها شمشیر دست می گیریم !
ببین انسانیت به دست ما تمام شد !
متن ترانه لا لا لا لا از شهیار قنبری برای رفیقان و همرزمان عزیزم کاوه و احمد عزیزم



لالا لالا دیگه بسه گل لاله
بهار سرخ امسال مثل هرساله
هنوزم تیر و ترکش قلبو میشناسه
هنوزم شب زیر سرب و چکمه می ناله

نخواب آروم گل بی خار و بی کینه
نمی بینی نشسته گوله تو سینه
آخه بارون که نیس،رگبار باروته
سزای عاشق های خوب ما اینه؟

نترس از گوله ی دشمن گل لادن
که پوست شیره پوست سرزمین من
اجاق گرم سرمای شب سنگر
دلیل تا سپیده رفتن و رفتن

نخواب آروم گل بادوم ناباور
گل دلنازک خسته،گل پر پر
نگو باد ولایت پر پرت کرده
دلاور قد کشیدن رو بگیر از سر

دوباره قد بکش تا اوج فواره
نگو این ابر بی بارون نمی ذاره
مث یار دلاور نشکن از دشمن
ببین سر می شکنه تا وقتی سر داره

نذاشتن هم صدایی رو بلد باشیم
نذاشتن حتی با همدیگه بد باشیم
کتابای سفیدو دوره می کردیم
که فکر شبکلاهی از نمد باشیم

نگو رفت تا هزار آفتاب هزار مهتاب
نگو کو تا دوباره بپریم از خواب
بخون با من نترس از گلوله ی دشمن
بیا بیرون بیا بیرون از این مرداب

نگو تقوای ما تسلیم و ایثاره
نگو تقدیر ما صد تا گره داره
به پیغام کلاغای سیا شک کن
که شب جز تیرگی چیزی نمی آره

نخواب وقتی که هم بغضت به زنجیره
نخواب وقتی که خون از شب سرازیره
بخون وقتی که خوندن معصیت داره
بخون با من،بیا تا من،نگو دیره

سکوت شیشه های شب غمی داره
ولی خشم تو مشت محکمی داره

عزیز جمعه های عشق و آزادی
کلاغ پر بازی با تو عالمی داره

نخواب ای حسرت سفره گل گندم
نباش تو دالونای قصه سردرگم
نخواب رو بالش پرهای پروانه
که فریاد تو رو کم دارن این مردم!

لالا لالا دیگه بسه گل لاله

بدون نظر