شنبه 19 فروردين ماه، آنگاه كه آفتاب غروب مي كند، جوان بيست و سه چهار ساله اي از اتاق 129 در سالن 3 زندان اوين خارج مي شود، به حمام مي رود، پنجره حمام را با لباس هايش مي پوشاند، با ملافه هايي كه به همراه داشت كلاف محكمي مي بافد، كلاف را به ميله هاي سقف حمام گره مي زند و اينچنين خودش را حلق آويز مي كند و جان مي سپارد.
اين جوان بيست و سه چهار ساله "نادر نوري" نام داشت. منوچهر محمدي، دانشجوي زنداني پرونده ي كوي دانشگاه تهران كه چند روزي است از بند 350 كارگري به سالن 3 زندان اوين نقل مكان كرده مي گويد نادر نوري كه در اتاق او بسر مي برده، پس از متاركه از همسرش، به دليل عدم توانايي در پرداخت مهريه به همسرش به زندان افتاده و از بيماري هاي روحي و رواني در رنج بوده است.
جالب است بدانيد كه حمام نمدار و تاريك سالن 3 زندان اوين - به طرز مرموزانه اي - تاريخ ديرينه اي در قطع اجزاء بدن و اقدام به خودكشي از سوي زندانيان نگون بخت در آن دارد.
يك نمونه اش را به خاطر مي آورم؛ زنداني جواني كه در سال 1380 در همين حمام آلت تناسلي اش را با چاقو بريد!
از وبلاگ چرکنویس نویسنده کیانوش سنجری
بدون نظر
ارسال یک نظر