آزادي liberty
اين اصطلاح معادل واژه اي ليبرته ( Liberte ) در زبان فرانسه و ريشه لاتين آن Libertas است که به مفهوم فقدان جبر و دوري از قيد و بند مي باشد .
(( آزادي )) ، وضع ، حال و رفتاري است که در آن شرايط و روابط جبري و سنگيني قدرت محسوس نباشد و باز دارنده حرکت ذاتي و طبيعي آدمي نشود .
واژه آزادي در فارسي از ريشه پهلوي (( آزات )) به معناي وارسته ، نجيب و جوانمرد است . از لحاظ اجتماعي ، آزادي انواع مختلف دارد . آزادي سياسي ، آزادي اقتصادي ، آزادي فرهنگي و ... و نيز جنبه هاي متعدد دارد . آزادي بيان ، آزادي نوشتار ، آزادي کردار و ...
آزادي شامل آزادي انديشه و عقيده و امکان بروز آن در جامعه است و يکي از ارکان دموکراسي به شمار مي رود .
آزادي مترادف هرج و مرج و عنان گسيختگي نيست . در آزادي متعالي و سازنده امر انتظام مستتر است . آزادي بدون انتظام دروني و بروني ، نوعي هرج و مرج است که با ذات و آثار آزادي مغايرت دارد .
آزادي چهارگانه Four Freedoms
در تاريخ معاصر آمريکا سابقه اين اصطلاح به ششم ژانويه 1941 مي رسد که فرانکلين روزولت رئيس جمهور وقت آمريکا در آن روز طي نطقي خطلاب به کنگره آمريکا اصول آن را بدين شرح اظهار داشت :
1 - آزادي کلام و بيان
2 - آزادي از نيازمندي
3 - آزادي از ترس
4 - آزادي از پرستش پروردگار
آزادي هاي فردي individual Liberties
آزادي هاي فردي عبارت از حق و حقوقي است که توسط دولت ها براي افراد شناخته شده تضمين گرديده است ؛ نظير آزادي مطبوعات ، انجمن ها ، تجارت ، دين ، اقامت ، کسب و کار . معمولا اين حقوق در قوانين اساسي کشورها تعمين مي گردد .
پي نوشت :
بدون نظر
ارسال یک نظر