سخنی از وفا شنیده نشد ! نکند گوش خلق کر باشد !
ما نيازي به تمبرهاي آزادي در ايران نداريم ، نيازي به فعال نماها نداريم ، نيازي به مبارزان دروغين نداريم ، نياز ما حقيقت هست که حاکمت هم اون رو از ما گرفته ، دنبال مصلحت نيستيم ، دنبال حقيقت و آزادي هستيم
در این روز ها اتفاقاتی باعث رنجیدن دوستان شده است ، دوستانی که برای رفقای ما زحمت های بسیار کشیدن و در آخر لقب بی معرفتی را از آن خود کردند ! می نویسم شاید نوشته های من باعث آرامش خاطر این دوستان گرامی شود .
من بچه ای از شهرستانی هستم دور افتاده که هیچ گاه شعور و فهم در اینجا به اندازه تهران و اروپا ، بخصوص آمریکا نخواهد بود . پسرکی هستم از این دیار دور افتاده از شعور و فهم که در این گوشه دنیا در خیال خود می پندارم می توانم بر خلاف جریان رودهای خروشان حرکت کنم ! و می توانم رویاهای بسیار بزرگی را عملی سازم !
احمدباطبی دوست بسیار عزیز ما بلاخره بعد از پشت سر گذاشتن سختی های بسیار توانست به آمریکا ( مهد تمدن ، درک ، شعور و فهم ) برسد . در این میان وجود زنی به نام دکتر لیلی مظاهری بی تاثیر نبود . آنگونه که ما درک کردیم و شاید از درک پائین مان باشد لیلی مظاهری متقلبی هست در قالب یک فعال حقوق بشر که انسان های شریف بسیاری را به دام خود انداخته و توانسته از آنها استفاده های غیرانسانی بکند !
احمد عزیز می گفت روزگارش ، زندگیش و همه چیزش توسط این زن که لقب شیطان را به او داده بود نیست و نابود شده است ، ولی از طرفی شنیده های ما حکایت از یگانه بودن این زن به عنوان منجی عالم بشریت داشت .
حال بدون ایجاد هیچ نقطه مبهمی می خواهم بپرسم برادر ، رفیق و دوست عزیز احمد جان تو در ذهن بسیاری همان مرد مقاوم و محکمی بودی که سالها در مقابل شکنجه ها و زندان ها ایستادی و سر خم نکردی ! حال چه شده است در مقابل دزدان و انسان نماهای که اسم خود را فعال حقوق بشر و سیاسی گذاشته اند سکوت کرده ای ؟
حزب مشروطه ، سلطنت طلب ها ، مظاهری ها ، فخرآور ها و حتی پهلوی ها نمی توانند شرایط زندگی را بدتر از جمهوری اسلامی برات رقم بزنند . نتوانستم خودم را توجیه کنم که سکوت کنی زیرا زندگی تو را نابود می کنند ! نتوانستم سکوتت در مقابل ظالمانی که در پوست پیشوایان و معصومان هستند ببینم ! پیراهن خونین دستت گرفتی که چهره حاکمیتی به عظمت جمهوری اسلامی را بر ملا سازی ! ولی حال برای آشکار ساختن چهره این انسان نماها سکوت اختیار کرده ای و توان نداری ؟
بی معرفت نبودیم ! نارفیق نبودیم ! گاف ندادیم ! از پشت خنجر نزدیم ! فکر می کردی تنهایت گذاشته ایم ولی اینگونه نبوده ! تو را بجان تمام آن عزیزانی که در این سالهای سخت همیشه در کنارت بودند و تو را یاری کرد اند قسم می دهم ، این پرده ها بدر ! نگذار چشم امید من و بسیاری از آنها که تو را مبارز می دانند نا امید شود ! پرده ها را بدر ! نگذار پشت آنها انسان نماها خود را مخفی کنند ، نگذار پشت آنها ایران را ویران کنند !
حریم خصوصی تو ، زندگی شخصیت برای خودت هست و کسی نمی تواند در آن دخالت کند ! عکسی که فخر آور پخش کرد تجاوز به حریم خصوصی تو و ... بود که شخصا با تمام دیدگاه هایم مخالف چنین حرکتی بودم ! ولی پشت این عکس منفعت های خوابیده ، نگذار حریم خصوصی تو را عموم ببینند ! می دانم همه انسان ها حق زندگی کردن دارند ، حق دیسکو رفتن دارند ، حق رقصیدن ، نوشیدن و خوردن دارند ، ولی موقعیت و شرایط خود را بیشتر ببین و بسنج ! تا نتوانند اینگونه از حریم خصوصیت برای کوبیدنت استفاده کنند !
احمد جان از اپوزیسیون خارج از کشور که به قول گنجی وجود خارجی ندارد دوری کن ! ( اپوزیسون یعنی مخالف ) اپوریسون ایران هم یعنی مخالف جمهوری اسلامی ، دزدی ، جنایت ، چپاول ، غارت ، تجاوز و ... حال ببین همین اپوزیسون با خون برادر ها کاخ ها می سازند! با نام مبارزان چپاول ها میکنند ! با نام مردم دزدی می کنند ! نمی توانم تفاوتی بین جمهوری اسلامی با این اپوزیسون ببینم ! نگذار سیاست دروغین تو را محو خود کرده و نابودت کند ! مبارزی بودی که زندگیت را گذاشتی مبارز بمان ما در کنارت هستیم ! ولي سکوت بسته ديگه ، ملت شدن خسته ديگه ، آدم بهتره حرف دلش رو بگه ، تا تو سکوت از ترس بميره
ما توانستیم از انسانیت دفاع کنیم ! رویاها را عملی کنیم ! حقوق بشر را زنده نگه داریم ! آزادی بیان را عمومی کرده و از آن دفاع کنیم ! احمد آنها نتوانستد کاری بکنند ! ما از این شهرستان و دهات که فهم و شعور در آن رنگی ندارد توانستیم بگویم هنوز انسانیت ، صداقت ، عدالت زنده هست ! ولی آنها نتوانستند ! می جنگیم و مبارزه می کنیم برای همین انسانیت و صداقت و عدالتی که کم و بیش در این دیار زنده هست !
در آخر : آزیاشا ، آزاد یاشا ، انسان یاشا ( کم زندگی کن ، انسان زندگی کن ، آزاد زندگی کن ) باور کن شعار نمی دهم ! بر این اصول پایبند و زنده هستم .
بدون نظر
ارسال یک نظر